فرار بزرگ
دوشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۶ ب.ظ
کاش مثلا میشد فردا صبح از خواب بیدار بشم لباسامو جمع کنم و با یکی دو نفر که راحتم بزنم بیرون! به هیشکی نگم کجا میرم، موبایلی با خودم نبرم و فقط برم... برم و نیام تا وقتی که توان جنگیدنمو پیدا کنم... برم و نیام تا وقتی که وابستگیا نتونن اینطوری خردم کنن...
خدا به خداوتدیت دیگه توان دارم... دیگه حتی نمیتونم دعا کنم چون اصلا نمیدونم چی بخوام... خدایا خودت به خیرش کن... تو رو به عزت و جلالت....
۹۴/۰۹/۳۰